پيام

...:: آلا ::...
90/6/16

+ ميدونستيد: خوکها به لحاظ فيزيک بدني ، قادر به ديدن آسمان نيستند.آخه!چي مي كشند!!!

زمانيکه در گل و لاي غلط ميزنن آسمان را هم ميبينن شما زياد غصه نخور

واقعااااااااااااااا؟خب پس جاي نگراني نيس؟دي

بيچاره آنانکه از پي ضعف و نداشتن توان همکلامي و سبقت از يک سنگري و سربازي خفته براي شهادت نه از براي رهبري و ريارستي که آنان تحمل اين صباح زودگذر تا شهادتش را تحمل جلوزدنش را ندارند و به جاي کرامت لذت و قهقه به آنچه که مريضي روزي به آن مرض دچار بود الان افتخار مي کند آن مرض را با توکل به خدا و

دعاي خير آقاش به فرصتي دوباره براي کم کردن روي آن خودبينان ضعف جوي آدميان حتي اگر اين مرض را دارند چون به خيال خود مخفيش داشته اند از اذهان و بصارت ياران چو کبکي گشته اند که نياز به رسوايي آنان نيست چون خدا و ولي حيش مي دانند که آنها به جاي رسواي زمانه رسواي دو عالم چند صد هزار نگاه دوخته شده به آن بي حرمتي و ناداني خود گشتهخ اند

حال ان مريض سابق که امروز صدمين روز بهبودي از آن اکسير بي معنا و از پي اينکه انسان است و جايز الخطا و توبه است و هر لحظه لايق شدن خواهد و بي پروايي از کرده و خواسته ناکسان آنان که صلاحيت خوب شدن او را درک و فهم نموده اند بس است

براي او بگذار آنانکه هنوز خرابند جرات عيانش را ندارند فکر کنند رسواي يارانش نموده اند افسوس که احمقي آنها نه آن مريض سابق و شايسته و لايق حاظر را به جاي رسوايي به يک طبقه بالاتر به کرامت بور و رفع آن مريضي نه فقط به کمک دکتر بلکه به هميت و خواست و اراده خودش براي بهتر بودن و بهتر شدن باور کرد و اعلام و بازش نمود

عادل و امين عاقل و حي و حاذق و مرجع تقليد مستظعفين جهان با اعلام اکثريت غريب به اتفاق اکثريت مجتهدين جامع الشرايط امام مصلح سيد و شريف حاج علي حسيني خامنه اي هستيم به فدايش و ثلاله پاکش و اولاد مجاهدش که زماني در خاک ريز شهادت براي آنکه شناخته نشوند کنيه حسيني را برگزيدند که با فراغ باز و در اجراي حکم پدر خويش در خط مقدم شهادت و جهاد حاظر و

لايق شوند برادر اشتباه اومدي برگرد به جايت و به جاي رسوايي پوزخند زدن به شماري که جز شهادت در طريق ولايت جوياي نه نام نه مکنت و نه مقام و نه ثروتند سرک نکش شايد پايت به ميني برخورد و اجازه زدن تير به کف پايت را براي رفتن به عقب بگيرد چون ما اخراجي هايي هسصتيم که بر خلاف شما طريق و هدفمان را با شناخت و علم به ولي بخشنده و لايق شناسمان شناخته

و درک کرديم هرچند ممکن است ترکش هاي ميني که تو را از آرزوهايت دور کرده مرا و يا او را کور کند ولي ما به چشم بصيرت مولايمان راه خويش را مي جوييم و حتي براي شماهم آرزوي پذيرش شهادت از سوي هديه دهنده اش مي طلبيم موفق و مجاهد و لايق براي خدمت در سپاه ولايت حي باشيد يا علي جانم فداي رهبري که مرا از زمان مريضيم تا به کنون بهبوديم همواره به يک

نظر نگريست و شناخت و لياقتم را همواره بعد از نمازش از خداي ربانش خواستار بود و هست هرچند که مثل شما لايق ديدنش نبودم ولي باد صباحي هر روز نعمتي را به من عطا کرده با عين نالايقي ام در زيارتش اگر سياهي همه جهان را بگيرد من با چشمان کوري که ترکش ميني که شما را سزاورش کرده کور کرده از ميان همه اين سياهي و راههاي پر خط و خاش و تله و ولاغير به

سادگي يک مادري که چکامه زده بر روي فرزندانش و پدري که مردانه ايستاده و براي نجات فرزندانش جونش که سهل است هستيش را آماده فداکردن نموده از شميميس که باد از پدرش آورده پدرش را مي يابد و به آن چکامه در کنار برادران ديگرش مي ماند تا روزري و روزگاري بتواند نه اينکه هيچوقت لياقت پدرش را نخواهد يافت ولي از طريق رفتار پدرش مسير و راه انسانيت را

لااقل نه به بطن که لايق مي خواهد و خدا خواسته جز او کسي لايق مرتبتش نشود ولي ظاهر اعمال پدرش را کوله بار اينده در برابر سپاهيان نالايقي شود که پدرش در خاکريز مقابل به عنوان سالار سپاه مهدي موعود عج به عنوان سربازي لايق و برگزيده بتواند شهادت در بر پدر را لايق شود

چه خوکهايي که لايق شدند از خوکي جستند و آدم شدند وچه انسانهايي که از بسريت و مردانگي دور شدن از خوکي سهل تر و بي مايه تر سر از گرداب تفاله سرداوردند

خوشا به حال اين خوک که با اينکه سربه زير مانده از ديدن کهکشان بي مايه گشته توکلش آنقدر بالا بوده که براي يافتن خداي خويش در کف همين خذک بي بذرذ و بقدمگاه انسانهايي با صفات و مرام ها و درکهاي کثيف و نکو توانسته دوام آورد و بدون اينکه به خود زحمت

دهد و خيره آسمان شود و خداي را نشانش را از يک يک ستاره بجويد و پس از چندي خسته و از تعقيبش گريزان و غعافل شود اون خوک با همه نجاستش خدايش را در کنار و پهلوي خويش يافته است و اين واقعيت را که خداي ما از رگ گردن بر ما نزديکتر است را به بهترين نحو درک کرده شايد او شايد او از....الخ

*~*~*سعيد*~*~*

گروه جرقه ايراني